http://s5.picofile.com/file/8137458100/%D8%A7%D8%B1%D9%88.gif
مشق عشق
همه چیز از همه جا
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ حاصل مطالعات ووبگردی های من است . به سراغ من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بر دارد چینی نازک تنهایی من

پيوندها
نويسندگان

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 427
تعداد نظرات : 330
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


چیزی نمی تونم بگم ، قراره از من بگذری

چیزی نگو می فهممت ، باید از این خونه بری

چند سال از امشب بگذره؟ تا من فراموشت کنم

تا با یه دریا توو خودم ، خاموش خاموشت کنم

تنهاییامو بعد از این ، با قلب کی قسمت کنم؟

واسه فراموش کردنت ، باید به چی عادت کنم؟

تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم

کاری نمی تونم کنم ، باید بیفتی از سرم

بعد از تو باید با خودم ، تنهای تنها سر کنم

یک عمر باید بگذره ، تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره؟ تا من فراموشت کنم

تا با یه دریا توو خودم ، خاموش خاموشت کنم

چند سال از امشب بگذره؟ ، با من یکی هم خونه شه

احساس امروزم به تو ، تنها یه شب وارونه شه

تنهاییامو بعد از این ، با قلب کی قسمت کنم؟

واسه فراموش کردنت ، باید به چی عادت کنم؟

تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم

کاری نمی تونم کنم ، باید بیفتی از سرم

بعد از تو باید با خودم ، تنهای تنها سر کنم

یک عمر باید بگذره ، تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره؟ ، تا من فراموشت کنم

تا با یه دریا تو خودم ، خاموش خاموشت کنم

چند سال از امشب بگذره؟ ، با من یکی هم خونه شه

احساس امروزم به تو ، تنها یه شب وارونه شه

                 چیزی نمی تونم بگم...



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 6 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر

آمدن رسم و رسوم خودش را دارد

نمی شود که هرکس از راه رسید

سرش را بی اندازد پایین و واردِ خانه ی دل شود

مهمان فرق دارد ..

همیشه عزیز است

همیشه هم مسافر می آید؛

می نشیند؛ می گوید می خندد

و گاهی هم بغض خالی می کند

و بعد می رود

در میانِ بغض هایش شاید یکهو بگوید

می شود بمانم ؟

یا مثلا می گوید دوسـتت دارم

یا اینکه می گوید من کنارِ تو چقدر آرامم

تو حواست باشد که این ها تنها یک آرامش است ...

یک آرامش پس از بغضی خالی شده !

آمدن و ماندن دیوانگی دارد!

میانِ گریه ها خندیدن و در آغوش کشیدن دارد

شانه بالا انداختن و

- بی خیالِ بغض هایم من تو را دارم - دارد

آمدن نشانه هایِ کوچک مثلِ

شرمِ اولین کلمات

چشم هایِ پر شده از اشک

نگاه هایِ طولانی از سرِ دلتنگی

و زم زمه هایِ بی صدا مثلِ :

جانا ! چه خوب که آمدی دارد

آمدن حسادت هایِ دخترانه غیرت هایِ به جایِ مردانه دارد

آمدن مــــاندن دارد ...



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 6 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر

گاهی باید نبخشید کسی را

ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤــــﯿﺪ ،

ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ !

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒـــﺮ ﮐﺮﺩ ...

ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ

ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ، ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ !

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ،

ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...

ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــﺪ ...

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ

ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ... ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ

ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧـــﺪ ...



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

چهار شنبه 5 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر

كاش يكدم بيقرارم ميشديلحظه ای

چشـم انتظارم می شـدی

در کویر روزگار بی کسی

چون صنوبر سایه سارم می شـدی

گر چه پاییزی شده جان و تنم

کاشـکی فصل بهـارم می شـدی

در هجوم بی امـان گریه ها

همزبان و غمگسـارم می شـدی

کاشـکی مثل ستـاره بی ریا

میهمان شـام تارم میشـدی

من که از هر سایه ای تنهاتـرم

آرزو دارم تو یـارم می شـدی

کاشـکی در لحظه جان دادنم

از ته دل سوگـوارم می شـدی



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

شنبه 4 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر

آدمک مرگ همین جاست بخند

آدمک آخر دنیاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خر نشوی گریه کنی

کل دنیا سراب است بخند

آن کسی که خدایش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

سه شنبه 4 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

یک شنبه 2 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

یک شنبه 2 شهريور 1393 :: نويسنده : مهاجر

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

شیشه ای میشکند

یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟

آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست!

دل من

اما سخت شکست،

هیچ کس هیچ نگفت، غصه ام را نشنید.

از خودم میپرسم

ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم کمتر بود؟!

 

مي گويند مرگ حق است خدايا من حقم رامي خواهم.



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

عشق پرواز بلندی‌ست مرا پر بدهید

به من اندیشه از مرز فراتر بدهید

من به دنبال دل گمشده‌ای می‌گردم

یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید

تا درختان جوان، راه مرا سد نکنند

برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید

یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید

باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید

آتش از سینه آن سرو جوان بردارید

شعله‌ اش را به درختان تناور بدهید

تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند

به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید

عشق اگر خواست نصیحت به شما، گوش کنید

تن برازنده او نیست، به او سر بدهید

دفتر شعر جنون‌ بار مرا پاره کنید

یا به یک شاعر دیوانه دیگر بدهید



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

تو مــــــــ ــــــ ـــرا آنقــــــــ ــــــ ــــــدر آزردی …

که خودم کـــوچ کنم از شهــــــرت …

تو خیــــــالت راحــــــ ـت … می روم از قلبـــت …

می شوم دور ترین خاطـــــــره در شبهــــــــــایت …

تو به من می خندی و به خود می گویی …

باز می آید و میســــــــــوزد از این عشــــــق ولی …

بـــــر نمیگـــــردم نه …

مــــــــــی روم آنجــــــــــایی …

که دلی بهر دلــــــــی تبـــــــــــ دارد …

عشــــــق زیباســـــــت و حـــــــــــرمت دارد …

تو بمــــــــــان …

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

چه دنیای قشنگیه ،چه دنیای خوبیه،

تو اومدی کنار من تا زخمهای دلت را تسکین بدی

و منم به هوای تیمار کردن دل زخمیم به تو پناه اوردم،

به سلامتی خودم و خودت که

زخمای بزرگتری را یه یادگاری برا هم گذاشتیم



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

به سلامتی تو

تویی که این متن رو میخونی

تویی که دلت شکست

ولی مرام داشتی تنها موندی....

اما معرفت داشتی....

تو دختری که تو این روزای سخت

از خیلی از نامردای مرد نما مقاومتری و محکمتری....

تو پسری که تو این روزای سخت

از خیلی زن نما های سنگدل با احساس ترى لطیفتری

نه میگم بی خیال نه میگم خوش باش...

بابت خوردن مهر با ارزش آدم رو پیشونیت داری بها میپردازی

به نظرت نمی ارزه؟

می ارزه خوبم می ارزه....

به سلامتی تو...



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

تا کجاي قصه بايد ز دلتنگي نوشت

تا به کي بازيچه بودن توي دست سرنوشت ؟

تا به کي با ضربه هاي درد بايد رام شد ؟

يا فقط با گريه هاي بي قرار آرام شد ؟

بهر ديدار محبت تا به کي اين انتظار ؟

خسته از زندگي با غصه هاي بي شمار ...




نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

پنج شنبه 30 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

بی‌قرار تؤام و در دل تنگم گِله‌هاست

آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟

شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…

بی تو چه زود میگذرد هفته های ما

اللهم عجّل لولیک الفرج



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

چهار شنبه 29 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

من زنم و تو مرد بمان

من زنم…

بی هیچ آلایشی…

بی هیچ آرایشی!

که بدوش بکشم بار تو را که مردی

و برویت نیاورم که از تو قویترم…

من زنم…

  با همین عقلم از چه ورطه هایی که نجاتت نداده ام

و تو عقلت کاملتر از من بود!!!

من زنم...

یاد گرفته ام عاشقت بمانم و همیشه متهم  شوم...

حال آنکه تو بی آنکه عاشقم باشی تظاهر کردی با من خواهی ماند!

من زنم...

کوه را حرکت میدهم بدون اینکه کلمه ای از خستگی و دلسردی به زبان آرم

و تو همواره ناراضی و پرصدا سنگریزه ها را جابجامیکنی چرا که تو نیرومند تری!!!

من زنم...

وقت تولد نوزاد ...

تلخی بیداری شبها بر بالین فرزندمان...

سکوت و صبر در زمان خشم تو مال من،

لذتهای شبانه... خوابهای شیرین و افتخار مردانگی مال تو!

عادلانه است نه؟؟؟

من زنم... آری من زنم...

او خواست که من زن باشم ...

همچنان به تو اعتماد خواهم کرد...

عشق خواهم ورزید...

به مردانگی ات خواهم بالید ...

با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد...

پشتیبانت خواهم بود...

و تو مرد بمان!

این راز را که من مرد ترم به هیچ کس نخواهم گفت!!!



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

چهار شنبه 29 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

بــــــــدان ...

"حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود

تنهایی ام را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد

روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته

ارزان نمی فروشمش!

دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد

بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــرکس نمی سپارمش

ســـــودای دلـــم قسمت هر بی ســر و پـــــایی نیست من یک زنم ...

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

یک شنبه 26 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

همه ی دُخترا،

دُختر نامیده میشن.

ولی در وآقعیت دودسته شده اند:بی حجآب و با حجآب

این دوتا گآهی تا فَرسنگ ها از همه لَحآظ با هَم فرق دآرند.

من از همون دسته هستم...

دسته ی دوم دخترآ....

همشون آدم حساب میشن ولی با حجآب ها که آدم نیستن!

با حجاب ها فرشته اند..

برای همین به من میگن:..... .

فرشته

 

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

جمعه 24 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

کسی که به دنبال قلبت باشد...

تن برهنه ات هم نمیتواند منصرفش کند!

و کسیکه به دنبال تن تو باشد...

قلب برهنه ات هم نمیتواند منصرفش کند...

حتی قلبت را هم میشکند!

 

 

روزی گنجشکهارا رنگ می کردندوجای قناری می فروختند !

این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند !

آن روزها مال باخته می شدی و این روزها ، دل باخته . . . !

 

 

درخیابانهای بی عفتی جولان ندهید که چاله هرزگی در انتظار شماست .

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

جمعه 24 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

جمعه 24 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

محض رضای ذائقه می خوانم از شما

با اینكه روضه خوانم و می خوانم از شما

فهمیده ام كه هیچ نمی دانم از شما

یا ایها العزیز! ذلیل معاصی ام

باید ز شرم چهره بپوشانم از شما

می ترسم از رسیدن آن جمعه ای كه

من جای سلام، روی بگردانم از شما

رویی نمانده است که به چشمت نظر كنم

پس بی دلیل نیست گریزانم از شما

من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد

با انتظارهای فراوانم از شما

من نان به نرخ نام تو خوردم،حلال كن

محض رضای ذائقه می خوانم از شما



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

جمعه 24 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

این جمعه هم گذشت و نیامدی ومن به این می اندیشم که چند هزار ثانیه تلخ را باید که بی تو بگذرانیم چند هزار عقربه گیج ومنگ باید دور سرم بچرخند تا بار دیگر در دوازدهمین نگین تابناک تو متوقف شوند. مولای من ! در گذر از قنوت نافله ات یادی از خستگی جان هایمان کن ! یادی کن از تاریکی ثانیه های بی تو ! از خلوت اسمان بی ستاره از ناتوانی دستان منتظر و از جمعه ها که می ایند ومی روند و باز نشانی از تو نیست و کلام آخر اینکه من آنقدر خوب نیستم ولی شما آنقدر خوبی که دل ما را شاد کنید.



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

چهار شنبه 22 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

یاد آن روزی که یاری داشتیم...

این چنین خوار نبودیم اعتباری داشتیم...

ای که مارا... در زمستان دیده ای با پشت خم..

این زمستان را نبین ماهم بهاری داشتیم....

 

 

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

چهار شنبه 22 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

کاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت

کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت

کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست

با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت

کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود

کاین همه  ای کاشها بر دفتر دلها نوشت

 

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

سه شنبه 21 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

دگر از وحشت مرداب خودم دلگیرم

بخدا منتظره فرصت یک تغییرم

من اگر برکه صفت ماندم و دریا نشدم چه کنم ٫

بسته به تقدیرمو بی تقصیرم

مگذارید دگر بر سر راهم تله ای

من خودم بی تله در دام خودم زنجیرم ...!

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

سه شنبه 21 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

ﻭﻧــــﮯ ﮎِ ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺑــــﺎﺷﻪ ﺗــــﻮﮮ ﺯﻧــــﺪﮔﯿﻢ

ﺧـــــﺪﺍ ﺟـــﻠﻮ ﺍِﺳــﻤـِــﺶ زده

ﮐــــﺎﺭ ﻣــﻦ ﺍﯾــــﻨﻪ ﮎِ ﺭﻭﯼ ﺑــــﻘﯿﻪ ﺑــــــﺰﻧﻢ

ﮎِ ﻣـــﮯ ﺯﻧـــــﻢ



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

سه شنبه 21 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

الهی در این فضای مجازی مراقبم باش

خدایا بر فراز دلم و انگشتانِ دستم ،

خودت منطقه پرواز ممنوع اعلام کن!

خدایا خودت مواظبِ حرکاتِ انگشتانِ دستم باش ...

خدایا خودت مواظب توبه ام باش ...

خدایا خودت به انگشتانم بیاموز که ...

روشن ترین ثانیه ها را رقم زنند ...

خدایاااااااااااخودت خیلی مواظبم بااااااش

من...میترسم خداااااا



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

سه شنبه 21 مرداد 1393 :: نويسنده : مهاجر

اینجا کجاست ؟؟؟!!!!!!

اینجا فضای مجازی است

جاییکه کمبودهای زندگی بدون هیچ هزینه جبران میشود.

اینجا مهندس شدن , پولدار شدن , خوشبختی و زیبایی به راحتی دست یافتی است.

اینجاجایی است

که شاهزاده سوار بر اسب شدن برای دختران آسان

و پری رویاهای پسران شدن راحت است

اینجاممکن است یک عکس ده ها صاحب پیدا کند.

اینجابازار فروش آدم ها ایده آل است.

اینجا بی هزینه میتوان بهترین شد.

کافیست کمی دروغ بلد باشی.

کافیست انسانیت را قربانی هوس کنی.

آن وقت... به فضای مجازی...

نمیدانم بگویم خوش آمدید

یا...بیخیال!

اینجا خیلی مراقب خوبی ها و مهربانی هایتان باشید...



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

خون شهدا را آن فــ ــــ ــاحـــ ــ شــ ــــ ــــه خیابانی پایمال نمی کند! خون شهدا را آن تارک الصلات پایمال نمی کنن

خون شهدا را آن روزه خور پایمال نمی کند!! خون شهدا را مو و لباس آن جوان پایمال نمی کند

 

خون شهدا را روسری افتاده آن دخترک پایمال نمیکند..

خون شهدا را حاجی هایی پایمال میکنند که مکه رفتن شان از انگشتان دست فراتر رفته است، اما ناموسشان محتاج لقمه نان شب شان هستند!

آنانی که صداقت را فقط به دوش میکشند اما همچون نقل و نبــــــات دروغ می گویند!! کسانی که در حق این ملت جفا کرده اند آنانی که میلیارد میلیارد به جیب می زنند و بودجه ای برای کار من و توی جوان نیست!

خون شهدا را ریاکارانی پایمال می کنند که از شریعت و اسلام و شهدا فقط حرافی های معمول را یاد گرفته اند!! آنانی که کارشان با پارتی بازی سه سوته به انجام می رسد و من و تو سال هـــــــــا با دهان بسته فقـــــــط صبر !

 

  دلم گرفته رفیق!

روز جوان گذشت ، ولی کسی نپرسید

جوان دردت چیست؟!

میدونی؟

نسل ما غلط میکنه در آینده بگه

جوانی کجایی که یادت بخیـــــــــــر !!!

پر از بغضم رفیق!

افسوس بیش ازین مجاز به گفتن نیستم..

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،

ــــه سلامتـــــــــــــــــی تــــو ...

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﭘﺸﺖ ﻣﺎﻧـﯿـﺘــﻮﺭ ﻗﻮﺯ ﮐﺮﺩﯼ ...

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳـﻪ ﯾﻪ ﺑـﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺗﻨﮕـﻪ ...

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺑﻐﻀﺘـﻮ ﺟﻠﻮ ﻫﻤــﻪ ﻗﻮﺭﺕ ﻣﯿـﺪﯼ،

ﮐﻪ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﮔـﺮﯾــﻪ ﻧﮑﻨـﯽ !!!

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺁﻫﻨﮕـﯽ ﮔﻮﺵ ﻣﯿــﺪﯼ،

ﻓﻘﻂ ﯾﺎﺩ ﯾـﻪ ﻧــﻔــــﺮ ﻣﯿـﻔﺘﯽ !!!

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺎﯼ ﺣــﺮﻑ ﺑﺰﻧـﯽ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨـﯽ

ﺳـﺮﯾـﻊ ﻣﯿﮕـﯽ : ﺑﯿــــﺨﯿـــــــــــــــﺎﻝ !!!

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺷــﺒﺎ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺗﻨـﻬﺎﯾــﯽ ﻭ ﺑـﯽ ﺭﻭﯾـﺎ ﺑﻮﺩﻥ،

ﻫﺪﻓﻮﻥ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑـﯽ ...!!!

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺗﻮ ﺩﻧـﯿــﺎﯼ ﻣﺠـﺎﺯﯼ ﻏﺮﻕ ﺷُـﺪﯼ ...

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺣﺘـﯽ ﺗﻮ ﺩﻧـﯿــﺎﯼ ﻣﺠـﺎﺯﯼ ﻫـﻢ ﺧﻮﺩﺗـﻮ ﮔـﻢ ﮐﺮﺩﯼ !!!

ﺗﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺣﺘـﯽ ﺩﯾﮕـﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧـﯽ ﭼﻪ ﻣـﺮﮔﺘـﻪ ،

ﻭ ﭼـﻪ ﺭﯾﺨﺘـﯽ ﺑﺎﯾــﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺧﺎﻟـﯽ ﮐﻨـﯽ ... !!!

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺧـﯿـﺎﻧـﺖ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺭﻓﯿـﻘﺖ ﺩﯾـﺪﯼ ﻭ

ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﻐﺾ ﻭ ﻧـﮕﺎﻩ ... !!!

ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﻧـﺎﻣــﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﺩﺭﺣﻘﺖ ﺗـﻤـﻮﻡ ﮐﺮﺩﻥ،

ﻭ ﻫﻨــﻮﺯﻡ ﺩِﻟِﺖ ﺑﻠﺪ ﻧﯿــﺴﺖ ﻧﺒﺨﺸﺘﺸﻮﻥ !!!

ﺁﺭه ﺭِﻓﯿــــــــــــــــــــﻖ ...

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘـﯽ ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯِﺕ ﻣﺜﻞ ﻣـﻦ ﻃﻮﻓـﺎﻧـﯿـﻪ ..

 

 



نوع مطلب : ،
برچسب ها : ،